عاشقانه
می خوام یه پاک کن دستم بگیرم و همه ی روزای گذشته و خاطرات تلخشو پاک کنم هم از ذهنم هم از زندگیم...گرچه دنیا کارش برای به خاک افتادن آدماش هیچ وقت تموم نمیشه... اما من می خوام بایستم... جلوی همه ی ناملایمت هاش... جلوی همه ی بدبیاری هاش... همه ی اتفاقای تلخش... دنیا گرچه میزبان خوبی بربیم نبوده و نیس ولی همه تلاشم رو واسه پا برجا بودنم میکنم... بشنو دنیا.... من خم میشم ولی نمیشکنم... احساس کردم ... نخستین بار زیر قطره های باران... در پهنای دل غمناک آسمان ... و در آن هوای سوزناک در کنار برگ های زرد و باران خورده ی در ختان با تمام یاس و نا امیدی ام تو را احساس کردم... احساس کردم با آغوش گرم و آرامت و با بوسه ها ی آتشین و پر مهر و نفس های عطر آگین و وسوسه انگیزت... احساس کردم... عشق را ... بودن را ... و...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |